کد مطلب:37704
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:26
آيا آية 106 سورة نحل دلالت بر تقيه دارد؟ در چه مواردي لازم است؟ آيا آيه در شأن عمار ياسر است؟
آنچه در تفاسير آمده است، ميرساند كه آية شريفة مذكوره در سورة نحل، دلالت بر تقيّه دارد. چنان كه مرحوم علامة طباطبايي در تفسير الميزان و نيز در تفسير نمودن در ذيل آيه شريف مذكور و آيات بعد از آن به اين مطلب اشاره مي كنند.[11]
هم چنين تفاسير، شأن نزول آية شريفه را نيز ظاهراً دربارة عمار ياسر مي دانند. مرحوم علامه طباطبايي در تفسير الميزان در ذيل آية شريفة مذكور، روايتي را از تفسير مجمع البيان و به نقل از ابن عباس و قتاده، نقل ميكند كه: اين آيه دربارة جماعتي نازل شد كه اكراه شده بودند، و آن جماعت عمار و پدرش ياسر و مادرش سميّه و صهيب و بلال مؤذن پيامبر(ص) و خباب، بودند و شكنجه شدند، و در آن شكنجه پدر و مادر عمار كشته و به شهادت رسيدند و عمار با زبانش چيزي به آنها (كفار) داد كه راضي شدند، و خداي سبحان جريان را به رسول گرامي اش خبر داد، پس وقتي كه جماعتي به آن جناب(ص) خبرآوردند كه عمار كافر شد، پيامبر(ص) فرمود: نه، حاشا، عمار از فرق تا قدمش مملوّ از ايمان است و ايمان با گوشت و خونش آميخته شده است، تا آنكه خود عمار به محضر پيامبر(ص) شرفياب شد در حالي كه گريه مي كرد، حضرت(ص) فرمود: چه حال و چه خبر؟ عرض كرد: يا رسول الله، خبر بسيار بدي آوردم؛ زيرا رهايم نكردند تا دست به ساحت شما دراز نمودم و خدايان ايشان را به خير ياد كردم. رسول خدا(ص) شروع كرد اشك هاي عمّار را پاك كردن، در حالي كه مي فرمود:اگر بار ديگر [كفار] با تو چنين كردند، تو هم همان كار را تكرار كن، سپس اين آية شريف [106] نازل شد.[12]
البته روايات و نقل قول هاي ديگري از تفاسير ديگر را مرحوم علامه نقل ميكند كه ما به همين روايت بسنده ميكنيم.
امّا اين كه در چه مواردي تقيّه لازم است، عنوان مي داريم كه: يكي از نكاتي كه بايد كاملاً به آن توجه داشت، اين است كه تقيّه در همه جا، يك حكم ندارد، بلكه گاهي واجب و گاهي حرام و زماني نيز مباح ميباشد. وجوب تقيه در صورتي است كه مسئله بدون اينكه فايدة مهمّي داشته باشد، جان انسان به خطر بيفتد، اما در موردي كه تقيه، موجب ترويج باطل و گمراه ساختن مردم و تقويت ظلم و ستم گردد، تقيّه حرام و ممنوع است.[13] اما تقيّه اقسام و انواعي دارد: 1ـ تقيه خوفي كه طبق آيات شريفه قرآن در مورد دعوت انبيا و ابلاغ رسالت الهي منتفي است.
2ـ تقيّه تحجيبي، آن است كه گاه انسان براي جلب محبّت طرف مقابل عقيده خود را مكتوم ميدارد تا بتواند نظر او را براي همكاري در اهداف مشترك جلب كند.
3ـ تقيه پوششي آن است كه گاه براي رسيدن به هدف بايد نقشه ها و مقدمات را كتمان كند، چرا كه اگر بر ملا گردد و دشمنان از آن آگاه شوند، ممكن است آن را خنثي كنند.
زندگي انبيا مخصوصاً پيامبر اسلام(ص) پر است از اين گونه تقيّه ها. البته ممكن است تقيه انواع ديگري نيز داشته باشد، همانند استتار و يا روش مرحله اي براي بيان حكم خداوند، كه نوعي از تقيّه مي باشند، كه شما در اين خصوص مي توانيد به كتب مربوط به تقيه مراجعه بفرماييد.
در هر حال تقيه معناي وسيعي دارد كه همان: پوشاندن واقعيتّت ها براي پرهيز و اجتناب از به خطر افتادن هدف ها است.[14]
[11]ترجمه تفسير الميزان، ج 12، ص 451 و تفسير نمونه ج 11، ص 423 - 426با اقتباس و تلخيص.
[12]ترجمة تفسير الميزان، ج 12، ص 549 - 550 و تفسير نمونه ج 11، ص 417 -418.
[13]تفسير نمونه، ج 2، ص 374.
[14]همان، ج 17، ص 333 - 334.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.